رسولخدا, فرزندش عبدالله را تازه از دست داده بود و در سوگ عزيز از دست رفتهي خويش اشك ميريخت و اندوهگين بود.
خداوند فرزندان پسري به فرستادهي خود عنايت كـرده بود ولي آنان از دنيـا رفتند و فرزندي براي ايشان باقي نماند. مشركان شهر مكّـه هنگامي که از اين ماجرا باخبر شدند، به هم گفتند: محمّد پسرش را از دست داده و ما اميدواريم كه از او نسلي باقي نماند.
دشمنان رسولخدا, نميخواستند از آن حضرت فرزندي باقي بماند و کسي نباشد که دعوت ايشان را ادامه دهد و دوست داشتند نسل ايشان قطع شده و دعوت حضرتش از بين برود.
کفّار و مشرکين گمان ميكردند كه اگر پيامبر, پسري داشته باشد ممكن است، جانشيني آن حضرت به او رسيده و در نتيجه آيين شرك و بتپرستي پس از رسولخدا, براي هميشه از بين برود.
روزي يكي از سران مشرک شهر مكّه به نام عاص بن وائل وارد مسجد شد و به جمع دوستان بتپرست خود پيوست. اطرافيان او پرسيدند: از محمّد چه خبر؟
عاص با خوشحالي گفت: محمّد، پسرش را از دست داده و نسل او قطع شده و گمان نميكنم كه ديگر از او فرزندي به جا بماند.
غم از دست دادن فرزند از يك سو و زخم زبان مشركان و خوشحالي آنها از طرف ديگر، اندوه رسولخدا, را زيادتر ميکرد. گرچه صبر و شکيبايي هماره در رفتار و کردار ايشان آشکار بود.
خداوند مهربان که هيچگاه رسول گرامي خود را تنها رها نکرده بود در آن لحظات سخت نيز از فرستادهي خود پشتيباني نمود.
در آن روزي که قلب نازنين رسولخدا, از زخم زبان کفّار و مشرکين رنجيده شده بود، خداوند مهربان از آن گرامي دلجويي نموده و آيات زير را بر پيامبرش نازل كرد. (کوثر: 1 ـ 3)
نزول اين آيات بر پيامبر گرامـي اسـلام, بشارت فرزند دختـري به نام فاطمه(علیه السلام) به آن حضرت بود که خداوند اراده داشت نسل پيامبر از آن بانوي پاک و معصـوم باقي بماند. دختري که سرور و برترين زنان عالم بود.
اين فرزند گرامي با تشريفات خاصي از سوي خداوند به پيامبر بزرگوار اسلام, عنايت شد.
رسولخدا, به معراج تشريف بردند و در بهشت از ميوههاي بهشتي خوردند. پس از بازگشت از اين سفر آسماني بود که خديجه(علیه السلام) به يگانه دختر ارجمند ايشان باردار گرديد.
پس از تولّد اين ريحانهي گرانقدر خانهي پيامبر, حال و هواي ديگري به خود گرفت. فاطمه(علیه السلام) از همان خردسالي چون مادري مهربان از پدر خويش پرستاري ميکرد و در برابر آزار و اذيت مشرکان و کفّار قريش پشتيبان پدر بود.
خداوند اين بانوي گرامي و معصوم را به پيامبر, عنايت کرد و از فرزندان آن حضرت جانشينان خود را در زمين ساکن گردانيد و آيين اسلام به وسيلهي همين وجود پاک و مقدّس و فرزندان گرامي و معصومش حفظ شده و در سراسر جهان توسعه يافت.
از زمان بعثت رسولخدا, که دين تابناک اسلام به وسيلهي ايشان به جهـان عرضه شـده و حکومـت جهاني صالحـان توسط آن حضـرت پايهگذاري گرديد، اسلام عزيز و همهي آموزههاي ناب آن تاکنون توسط همسر و فرزندان معصوم آن بانوي گرانسنگ اسلام که امـام و پيشواي مسلمين هستند، حفظ شده است و هزاران عالـم و دانشمند خداشناس در مکتـب آن بزرگواران پرورش يافتهاند.
پيامبر اکرم, دربارهي حضرت فاطمه(علیه السلام) بارها فرمود: پدرش به فداي او باد. و هرگاه رسول خدا, او را ميديد، دستش را ميبوسيد و به او خوشآمـد ميگفت و در جاي خـود مينشانـد. و هرگاه پيامبر, به خانهي دختر خود ميرفـت، او بـه استقبـال پدر ميشتافـت و دسـت پيامبر, را ميبوسيد.
حضرت محمد, در مورد حضرت فاطمه(علیه السلام) فرمود: فاطمه پاره تن من است. کسي که او را بيآزارد من را آزرده است. و کسي که با او دشمني کند با من دشمني کرده است. و ميفرمود: دخترم بانوي بانوان اهل بهشت است .
خواست خداوند بر اين قرار گرفته بود که نسل پيامبر اسلام, از حضرت زهرا(علیه السلام) باقي بماند و از همان زمان تا روز قيامت فرزندان آن حضرت از دين خداوند حمايت کنند.
اين معجزهي الهي اثبات کرد كه زخم زبانهاي دشمنان پيامبر, پايه و اساسي نداشت و نسل خود آنها از بين رفت و اکنون اثري از آنها به چشم نميخورد.