در ميان قبايل عرب، قبيلهي «بنيعامر» به شرارت و سركشي معروف بودند. دو نفر از سران آنها به نامهاي «عامر بن الطفيل» و «اربد بن ربيعه» تصميم گرفتند كه در ميان گروهي از «بنيعامر» وارد مدينه شوند و در جلسهاي كه ظاهراً با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مذاكره ميكنند، آن حضرت را با نيرنگ به قتل برسانند. نقشه اين بود كه «عامر» با رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به گفتگو بپردازد و زماني كه او با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول سخن گفتن است؛ «اربد» با شمشير خود، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از پاي درآورد.
افراد ديگر «قبيلهي بنيعامر» از نقشه اين دو نفر آگاهي نداشتند و همهي آنها وفاداري خود را به اسلام و شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ابراز كردند. آن دو نفر طبق قرار موفّق به قتل پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشدند، دست «اربد» به معجزه الهي خشك شد و «عامر» چنان عظمت رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و رعب الهي تمام وجودش را فرا گرفت. كه توان اجراي نقشهشان را نيافت. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) كه متوجّه نقشهي آن دو شده بود از خداوند خواست كه تا شرّ آنها را از مسلمانان دور نمايد.
نفرين رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مستجاب گشت؛ در راه بازگشت، «عامر» به وسيلهي غدّهي بزرگي كه از گلويش برآمد، مُرد و «اربد» نيز در بيابان، گرفتار صاعقه شد و به هلاكت رسيد.