پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام وفات فرمود: «علي جان! سرم را در دامن خويش بگذار كه امر خداوند فرارسيده است». حضرت علي(علیه السلام) سر مقدّس رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را بلند كرد و به سينه چسبانيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زماني طولاني با ايشان راز گفت. بعدها اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميفرمود: در آن لحظات پيامبر هزار باب از علم و دانش بر من گشود كه از هر دري هزار در گشوده ميشود.
سپس پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «پس از مرگم مرا رو به قبله كن و كارهاي غسل و كفن را عهدهدار شو. نخستين كسي باش كه بر من نماز ميگذاري. از من جدا نشو تا وقتي كه مرا در قبرم به خاك سپاري و از خداوند متعال كمك بخواه».
روز دوشنبه 28 ماه صفر سال يازدهم هجري قمري، روح برترين برگزيدهي خدا در حالي كه سر مقدّسش بر سينهي اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) بود به ديدار پروردگار شتافت و عالمي را در غم و اندوه خويش فرو برد.
آن گاه حضرت علي(علیه السلام) پارچهاي يمني را بر روي حضرتش كشيد و مشغول كارهاي تجهيز ، نماز و دفن ايشان گشت. علي(علیه السلام) پيش از به خاكسپاري ، چهرهي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را باز كرد و در حالي كه سيلاب اشك از ديدگانش جاري بود، چنين گفت: «پدر و مادرم فداي تو! با رحلت تو رشتهي نبوّت گسيخت. اگر نبود دعوت شما به شكيبايي در برابر ناگواريها، آنچنان در فراقت اشك ميريختم كه سرچشمهي اشك را ميخشكانيدم. ولي حُزن و اندوه ما در اين راه پيوسته است و اين همه بخاطر شما گرچه بسيار كم باشد؛ جز اين چاره چيست. پدر و مادرم به فدايت! ما را در نزد پروردگارت به ياد آور و در خاطر خود نگاه دار.