مكّه فتح شده بود و آوازهي اسلام در همهي سرزمين حجاز پيچيده بود. مردم دسته دسته و گروه گروه از قبيلههاي مختلف براي ديدار با رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به مدينه ميآمدند و اسلام ميآوردند.
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تصميم داشتند براي مقابله با سپاهي كه از شام به حجاز ميآمد، به سوي منطقهاي دور به نام «تبوك» حركت كنند. گروهي از قبيلهي «بني تميم» به سرپرستي رئيس و بزرگ خويش، «مالك بن نويره» به نزد پيامبر آمده و اسلام آوردند. مالك بن نويره كه انساني شريف و بزرگوار بود، در هنگام خداحافظي به رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشت: «اي پيامبر خدا! ايمان را به من بياموز.»
پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ايمان آن است كه گواهي دهي معبودي جز خداوند نيست؛ يكتاست و شريكي ندارد. و من پيامبر خدا هستم. و نمازهاي پنجگانه را به جاي آوري. و ماه رمضان روزه بگيري. و زكات بپردازي و حج خانهي خدا بگذاري. و وصيّ من علي بن ابيطالب را پس از من وليّ، سرپرست و پيشواي خود بداني.
مالك بن نويره با خوشحالي بسيار از اين كه ايمان را آموخته بود، از پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خداحافظي كرد و به قبيلهي خويش بازگشت.
هنگامي كه مالك بن نويره از پيش چشمان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دور ميشد، حضرت به او اشاره كرده و فرمودند: هر كه دوست دارد مردي از اهل بهشت را ببيند، به اين مرد نگاه كند!